دود قلیان خواهران اراذل کمتر از برادران لات سبیل در رفته نیست
برابر تمام دخترانی که بعضا در جوامع سنتی در خانه ها حبس می شدند تا زمانیکه خواستگاری آنها را بپسندد و بختشان باز شود، امروز دخترانی داریم که از ابتدای عصر تا آخرشب در خیابانها، رستورانها و پارکها و ... دوش به دوش دوستان خود سبکسرانه می گردند و تفریح می کنند و حقوق از دست رفته ی مادر بزرگها را احیا می کنند!
امروزه دود قلیان این خواهران اراذل و اوباش کمتر از دود قلیان برادران لات سبیل در رفته نیست. دعوا طلبی، خشونت و قساوت قلبی ایشان هم وقتی پایش بیفتد حیرت انگیز است و ...
اما عجیب است که با اینهمه آزادی که دارند هیچ گاه به اندازه یک دختر روستایی که در سنین پایین، طبق رسم و سنت جامعه خود ازدواج می کند و سرگرم بچه داری و خانه داری می شود، خوشبخت و آرام نیستند.خنده های بلند و چهره غرق به آرایش و تیپهای عجیب و غریبشان دیگر آنقدرها فریبنده نیست که بتواند تشویش خاطر ،افسردگی و احساس بدبختی اینها را پنهان کند.
این اوباش و اراذل لطیف و عجیب الظاهر، از دنیای مردها، خشونت و بی پروایی در ابتذال را گرفته اند و از دنیای زنانه خودشان هم تنها طنازی و جلوه گری را حفظ کرده اند. در حقیقت نه نجابت، عاطفه و لطافتهای اخلاقی زنان را دارند که یک مرد را برای یک عمر نسبت به خود متعهد و دلسوز در نقش همسری نگه دارند و نه استغناء و قدرت مردها را دارند که به توجه، حمایت و رسیدگی جنس مخالف نیاز نداشته باشند. اینها هم از زنان کمترند و هم از مردها که همیشه سعی در رقابت با آنها را دارند عقب مانده اند.
اغلب مردهایی که با این دسته از خواهران اوباش و اراذل وقت خود را به تفریح سپری می کنند، اگر (با وجود اینهمه بدبینی که از رفتار همین زنان نسبت به کل زنان پیدا کرده اند)حاضر شوند تن به ازدواج دهند دنبال زنی نجیب از طایفه ی زنان عفیف و دست نخورده اند. زیرا مردها بیشتر از آنکه شیفته طنازیهای زنانه باشند شیفته رقت قلب و لطافتهای اخلاقی زنانند که برایشان آرامش به ارمغان بیاورد و طعم خوش سرپرستی و دلسوزی و شفقت برای خانواده را به آنها بچشاند.
اما این دردسرها وقتی پیدا شد که برای احیای حقوق زنان، حمایتها و مراقبتها را کم کردیم و به جای سرمه کشیدن در چشمشان کورشان کردیم. مادرهایی که دخترانشان را اینگونه تربیت کردند به خیال خود آنها را برای آزاد بودن و رهایی از زیر ظلم مردان مجهز به قوای لازم می کنند حال آنکه هنرهای لازم برای شاد و خوشبخت زیستن را از آنها دریغ کردند و تنها از دنیای مردها بدبختی هایشان را به زندگی دختران خود اضافه کردند نه توانمندیها و استعدادهایشان را، چرا که این چیزها انتقال دادنی نبود.
ژان ژاک روسو می گوید: « اگر در زنان صفات مردان را پرورش دهیم و از خصایلی که مخصوص آنهاست صرف نظر کنیم، به طور وضوح به ضرر ایشان کار کرده ایم. خود این ظرفا خوب متوجه این مطلب شده اند، و به هیچ وجه فریب نمی خورند. هم می خواهند حقوق ما را غصب کنند و هم اینکه حقوق خود را از دست ندهند. ولی چون نمی توانند خصوصیاتی متناقض را یکجا جمع کنند از مقام خود تنزل می کنند و به مقام ما هم نمی رسند، و در نتیجه نصف ارزش خود را از دست می دهند. ای مادر روشن بین سعی نکن بر خلاف قانون طبیعت دختر خود را یک مرد شریف بار بیاوری بکوش تا دخترت یک زن شریف بشود و مطمئن باش که این هم به نفع اوست هم به نفع ما »(امیل، ص336).
البته و صد البته که بی سواد بودن، جاهل و نادان بار آمدن، ساده لوح و بی مهارت در روابط اجتماعی ماندن، و از این قبیل هنر نداشتن ها به بهانه عفت و حفظ ناموس و ... مطلوب نیست و به همان اندازه که برای مردان عیب است برای زنان نیز عیب است. اما پیشرفت کردن در امور فرهنگی ، اجتماعی، ... چه ربطی به ابتذال و آزادیهای ضد انسانی دارد؟
وقتی نمونه های بسیار زیادی از زنان تحصیلکرده ، خوشفکر، خلاق، تولید کننده و ... داریم که با وجود شخصیت عالی علمی و کاری، بسیار هم عفیف و خانواده دار هستند چرا باز هم فریب اوباش و اراذلی که فقط دشمن اخلاق و تربیت هستند را بخوریم و بی بندوباریشان را آزادی بنامیم تا در اجرای قانون علیه اینها تردید داشته باشیم؟! بی بند و باری و ترویج بی حجابی هیچگاه به نفع زنان نبوده و نیست که بخواهیم به اسم آزادی و احیای حقوق زنان از آن دفاع کنیم یا در مقابل معترضین غربی انفعال نشان دهیم. آنها می خواهند طعم خواری و خفت زنان غربی را به ذائقه زن ایرانی هم بچشانند تا دیگر هیچ حرمتی برایش باقی نماند.
زنان سبکسر خیابانی شاید برخی لذتهای زودگذر را بیشتر از دیگران تجربه کرده باشند اما هیچگاه طعم احترام یک زن واقعی بودن را نچشیده اند. آنها نمی فهمند چرا مردها به احترام حضور یک زن عفیف اعمال و گفتار خود را بیشتر مورد مراعات و ملاحظه ی اخلاقی قرار می دهند . نمی دانند هر چه به این سبکسریها و لودگی ها بیشتر تن می دهند بیشتر سقوط می کنند.
منبع : تبیان
....................................................................................
در نهضت عاشورا، شاهد هنرنمایى و حماسه آفرینى پیر و جوان و زن و مرد و کودک و نوجوان هستیم.
یکى از گروه هاى مؤثر و فعال در این واقعه، جوانان و نوجوانان بودند. برخى از آنان به گفته منابع تاریخى و روایى، مى جنگیدند و برخى خود را سپر دفاع از امام حسین علیه السلام کردند. البته اینان علاوه بر ایفاى نقش رزمى در زمینه فرهنگى نیز فعال بودند و در قالب رجزها و اشعار به مقابله با تهاجم فرهنگى دشمن و معرفى شایسته امام حسین علیه السلام پرداختند.
در این فصل به معرفى چند جوان شهید در کربلا مى پردازیم و برخى ویژگى هاى برجسته آنان و نیز منابع پیشنهادى را در این زمینه معرفى مى کنیم.
حضرت على اکبر
- فرزند بزرگ سید الشهدا علیه السلام بود.
- مادرش، لیلا دختر ابى مرّه بود.
- در کربلا حدود 25 سال داشت. سن او را 18 سال و 20 سال هم گفته اند.
- نخستین شهید عاشورا از بنى هاشم بود.
- چندین بار به میدان رفت و شجاعانه با انبوه سپاه دشمن رزمید.
- قاتل او مرة بن مُنقُذ عبدى بود.
- پیکر على اکبر با شمشیرهاى دشمن قطعه قطعه شد.
- مدفن او پایین پاى ابا عبدالله الحسین علیه السلام قرار دارد.
- رجزخوانى حضرت على اکبر در عاشورا:
جنگ، آشکارکننده جواهر و حقایق مردان است و پس از آن، صداقت گفتار آنان ظاهر مى گردد. به خداوندى که عرش را آفرید، سوگند مى خورم که از نبرد با شما رو گردان نیستیم، مگر آنکه شمشیرهایتان را در نیام جاى دهید.
جعفر بن على بن ابى طالب
- کنیه اش ابو عبداللّه است.
- فرزند امیر المؤمنین على علیه السلام است.
- برادر حضرت عباس علیه السلام است.
- به قولى هنگام شهادت 29 سال داشت.
عثمان بن على بن ابى طالب علیه السلام
- یکى از شهیدان کربلا است.
- برادر حضرت عباس علیه السلام است.
- پدرش امیر المؤمنین على علیه السلام است.
- مادرش ام البنین است.
- به تیر خولى بن یزید، مجروح شد.
- به دست یکى از سپاهیان ابن سعد شهید شد.
- هنگام شهادت 21 سال داشت.
جعفر بن عقیل
- 23 سال داشت.
- مادرش بنت عامر است.
- به دست عبداللّه بن خثعمى یا بشر بن حوط همدانى به شهادت رسید.
عبد الله بن مسلم بن عقیل
- مادرش، رقیه دختر على ابن ابى طالب بود.
- 26 سال و به قولى، 14 سال داشت.
محمد بن ابى سعید
- پدرش، ابو سعید احول از فرزندان عقیل است.
- مادرش شهربانو و بعضى کنیز دانسته اند.
- در بعضى از منابع متقدم، سنش 25 سال آمده است.
ویژگى هاى الگویى جوان عاشورایى
- ارتباط صمیمى و مستمر با امام زمان خویش یا جانشین وى
- صبر و استقامت
- برخوردارى از آگاهى هاى سیاسى
- برخوردارى از آگاهى هاى نظامى
- معرفت بالاى دینى
- خلوص و ارادت قلبى نسبت به اهل بیت علیهم السلام
- حسّ وظیفه شناسى نسبت به اسلام و مسلمانان (غیرت دینى)
- شجاعت و شهامت در صحنه نبرد
- اخلاق حسنه در برخورد با دیگران
- پاک دامنى و عفت
- عشق به شهادت
- ذلت گریزى
- احیاى فرهنگ نماز
- احیاى فریضه امر به معروف و نهى از منکر
- ادب و احترام نسبت به ولى خدا و جانشین وى
معرفى منابع پیشنهادى عاشورا و جوانان
1. خورشید و جوانان: شرح زندگانى و کرامت حضرت على اکبر
حسینى، محمد، قم، سماء، چاپ اول، 1380، 206صفحه.
2. شبه المصطفى صلى الله علیه و آله ، شرح زندگانى حضرت على اکبر
زجاجى مجرد، مجید، کاشان، مرسل، چاپ اول، 1379، 176صفحه.
3. على اکبر
کمال سید، مترجم: نثار احمد، زین پورى، قم، انصاریان، جلد سوم، چاپ اول، 1377، 32صفحه.
4. حضرت قاسم بن حسن علیه السلام ؛ شکوفه خونین کربلا
گلى زواره، غلامرضا، تهران، ام ابیها، چاپ اول، 1378، 176صفحه.
5. آشنایى با فرزندان و یاران چهارده معصوم علیهم السلام
امیرى پور، احمد، راز توکل، چاپ اول، تابستان 1380، 255صفحه.
6. برمدار عشق، شرح حال یاران امام حسین علیه السلام
نشر موعود، تهران، چاپ اول، بهار 1381.
رویکرد دوباره به جدا سازی دختر و پسر در حوزه آموزش
اشاره
نوشتار پیش رو با توجه به اقبال اخیر غرب به سیاست جداسازی زن و مرد در مجامع عمومى، به ویژه در محیطهای آموزشی تهیه شده است.
این گزارش ناظر به رویکرد دو باره به فضاهای تک جنسیتی در حوزه آموزش با نگاهی به آنچه در غرب (اروپا و به ویژه آمریکا) و حتی شرق دور میگذرد، انجام پذیرفته است. آنچه در این یادداشت میگنجد عمدتاً بازگشت به فضاهای تک جنسیتى، برای مثال در مدارس را، پس از طرد آنها به دنبال انقلاب فمینیستی(از حدود دهه 1970) مورد توجه قرار خواهد داد. اگر چه هنوز نیز مخالفانی در این عرصه وجود دارند، لیکن استدلالات موافقین این حرکت (که به خاطر سیطره اندیشههای فمینیستی احتیاط را دستور کار خود قرار داده اند) جالب توجه است تا آنجا که منجر به اهمیت یافتن و گسترش تدریجی آن شده است. امروزه علاقه روز افزون عمومی به فضاهای آموزشی تک جنسیتی انکار ناشدنی است. تحقیقات متعددی نیز سودمندی اتخاذ چنین سیاستی را لااقل به صورت انتخابی و برای برخی از افراد نشان داده اند.
ابتدا پس از ذکر مقدمهای درباره موضوع، نگاهی کلی به وضعیت آموزش تک جنسیتی در جوامع مورد بحث خواهیم داشت. آنگاه با تمرکز بیشتر بر مدارس و یا کلاسهای درس کاملاً دخترانه، مزایای حضور در این مدارس را مبتنی بر تحقیقات صورت گرفته مورد بررسی قرار میدهیم. سپس به تأثیر این مدارس بر آینده شغلی دانش آموزان و دانش آموختگان اشاره میکنیم. در ادامه به توصیف وضعیت نمونهای از مدارس تک جنسیتی در آمریکا و نمونهای در شرق دور میپردازیم. قسمت بعد به پژوهشهایی اختصاص خواهد داشت که رابطه فیزیولوژی مغز و جنسیت را مورد موشکافی دقیقتری قرار دادهاند و نتایج قابل توجهی در زمینههای مورد بحث ما دارند. سپس به مطالبی از مخالفان و قانع شدن آنها برای وجود این شیوه آموزشی لااقل به صورت انتخابی و برای آزمایش، خواهیم پرداخت. در نهایت ویژگیهایی را که موافقان برای مدارس دخترانه بر میشمرند، به عنوان چکیدهای از نظرات ایشان ذکر مینماییم.
سپس به صورت دقیقتری به چرایی وجود مدارس تک جنسیتى به ویژه دخترانه و ویژگیهای توام آموزشی برای دختران خواهیم پرداخت. پس از یک مرور تاریخى، بروندادهای این مدارس را بررسی میکنیم و نقش توجه به این بروندادها را درگسترش تمایل به حضور در این مدارس مورد کنکاش قرار میدهیم. آنگاه نقش تلاش مشترک فعالان این حوزه در این امر و تأثیر بسزای اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا را به عنوان یکی از مؤثرترین نهادها در این زمینه بررسی خواهیم نمود. قسمت بعدی به گزارشهای منتشره درباره آموزش تک جنسیتی و پیامدهای آن در ایجاد تغییر در نگرشهای موجود درباره این شیوه آموزشی اختصاص دارد. در ادامه به آنچه دانشآموختگان این مدارس به عنوان شواهد زنده سودمندی محیطهای آموزشی تک جنسیتی میگویند، میپردازیم. در انتها نیز آینده تحولات در این عرصه را مورد توجه قرار خواهیم داد.
مقدمه
پس از سپری شدن دوران حاکمیت کامل اندیشههای فمینیستی و دیدگاههای مشابه آن در حوزههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی در جامعه غرب، اکنون این فضا اندکی معتدلتر شده و موقعیتی برای بررسی عالمانهتر موضوعات طرح شده گفتمان فمینیستی فراهم گشته است. البته باید توجه داشت سیطره پنهان و پیدای اینگونه اندیشهها در رسانهها و حتی مراکز روشنفکری غرب، هنوز هم حضور و ظهوری مؤثر دارد.
در حوزه آموزش نیز بازگشت به مدارس خصوصى، تنوع شیوههای آموزشی و گسترش آموزش خانگی مؤید چنین رویکردی میباشد. این اتفاقات فضای لازم برای احیا و بازگشت آموزش تک جنسیتی به مدارس غرب و به ویژه آمریکا را فراهم نموده است. در عمل حساسیت به میزان کارآمدی اندیشههای رایج بهویژه برای دختران موجب آن گشته است که رویکرد به روشهای جایگزین در همهجا جایگاه یابد. در مدارس نیز کلاسهای درس تک جنسیتی و یا مدارس به طور کلی تک جنسیتی به خصوص مدارس کاملاً دخترانه مورد توجه ویژه قرار گرفتهاند. علاوه بر پژوهشگران بیطرف و متولیان آموزشی کارکردگرا، سنتگرایان و طرفداران اخلاق و همچنین جمعیتهای دینی به گسترش این اقبال کمک شایان توجهی کردهاند.
اخیراً پژوهشگران، نگرانی تازهای پیدا کردهاند و آن وضعیت پسران در مدارس مختلط به ویژه در مقطع دبیرستان میباشد. این در حالی است که در گذشته و حتی تا کنون، بیشتر دغدغهها متوجه وضعیت دختران در مدارس مختلط بود. هم اینک مطالعاتی در حال انجام است که مزایای خاص مدارس کاملا پسرانه را برای پسران نو جوان مورد بررسی قرارمیدهند. این امر نیز به گسترش هر چه بیشتر آموزش تک جنسیتی و موج فزاینده علاقهمندی به آن کمک خواهد نمود.
نگاهی کلی به وضعیت فعلی آموزش تک جنسیتی در آمریکا
- پس از ایجاد اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا در سال 1991، بیش از 35 مدرسه تک جنسیتی جدید در ایالات متحده تأسیس شده است.
- ثبت نام در مدارس عضو اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا پس از ایجاد آن در سال 1991، 23درصد افزایش پیدا کرده است.
- در ایالات متحده بیش از 44000 نفر از دختران در مدارس عضو اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا تحصیل مینمایند.
- تخصص دانش آموختگان این اتحادیه در ریاضی و علوم (13درصد) بیش از میزان آن در سراسر کشور، هم برای زنان (2درصد) و هم برای مردان (10درصد) است.
- پژوهشهای روز افزون درباره مغز انسان نشان میدهد که تفاوتهای محسوسی بین روشی که مغز مردان و زنان به پردازش اطلاعات میپردازد، وجود دارد و شواهدی علمی در تأیید آموزش تک جنسیتی ارائه مینماید.
- اکنون 12 مدرسه عمومی تک جنسیتی (کاملاً دخترانه و کاملاً پسرانه) در ایالات متحده وجود دارند که پنج مدرسه از اعضای اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا هستند؛ آکادمی رهبری جفرسون (لانگ بیچ، کالیفرنیا)، دبیرستان دخترانه فیلادلفیا، دبیرستان وسترن (بالتیمور)، مدرسه رهبری زنان جوان (نیویورک سیتی)، مدرسه چارتر رهبری زنان جوان (شیکاگو).
- به نظر میرسد سند سال 2000 با عنوان « نباید هیچ کودکی از آموزش محروم بماند»، بارقه آنچه برخی «انفجار» مدارس عمومی جدید تک جنسیتی در ایالات متحده مینامند، را ایجاد نمود. ما هر روزه در کلاسهای درس مدارس عضو اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا (اعم از خصوصی و عمومی) شاهد آن هستیم که محیطهای یادگیری تک جنسیتی تا چه حد میتوانند مفید باشند. بنابراین جای شگفتی نیست که هر روز بر علاقهمندی به این گزینه آموزشی افزوده میشود.
اجماعی فزاینده
در سال 1982 کارول گیلیگان (Carol Gilligan) پژوهشگر دانشگاه هاروارد کتابی منتشر ساخت که موجب تحولی در عرصه آموزش شد. دکتر گیلیگان در کتاب «صدایی متفاوت: نظریه روانشناختی و تکامل زنان» اعلام داشت که دختران در اندیشیدن، تعامل، رهبرى کردن و تصمیمگیری از نظر روانشناختی و تکاملى، شیوهای ویژه خود دارند. طبق یافتههای او، الگوی آموزشی مرد محور به آسانی با شیوهای که دختران میآموزند، تطبیق پیدا نمیکند. [ 2 ]
نتیجهگیریهای دکتر گیلیگان همراه با آگاهی روز افزون از تفاوت عملکرد دختران و پسران در دانشگاه، منجر به بررسی دقیقتر آنچه واقعاً در یک کلاس مختلط رخ میدهد، گردید. انجمن زنان دانشگاهی آمریکا (AAUW) در «فریب دادن دختران: فریب دادن آمریکا»، یافته خود مبنی بر دست کم گرفتن دختران به طور معمول را اعلام نمود. [ 3 ] پروفسور میرا سدکر (Myra Sadker و پروفسور دیوید سدکر (David Sadker) در کتاب «کوتاهی در انصاف: چگونه مدارس آمریکا دختران را فریب میهند؟» که نتیجه ده سال تحقیق آنها در دانشگاه امریکن میباشد، نیز این یافتهها را منعکس کردهاند. [ 4 ]
از آن زمان آموزش تک جنسیتی موضوع مورد علاقه فزاینده پژوهشگران بوده و گزارشهای متعددى، شیوههای مفید بودن آموزش کاملاً دخترانه را به تفصیل مورد بررسی قرار دادهاند. در سال 2000 گروه پژوهشی گودمن از کمبریج ماساچوست به سفارش اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا برای بررسی پیامدهای مدارس تک جنسیتی برای دختران، 4247 دانش آموخته مدارس دخترانه را مورد مطالعه قرار داد. پاسخهای به دستآمده از بررسی دانش آموختگان مدارس دخترانه عمدتاً مثبت بودند:
- 91درصد آماده شدن برای کالج و یا رقابت دانشگاهی را بسیار خوب و یا عالی توصیف نمودند.
- 88درصد در صورت باز گشت به گذشته، تجربه شرکت جستن در مدرسه دخترانه را تکرار می کردند.
- 83درصد خود را در مقایسه با رقبای دختری که در دبیرستانهای مختلط درس خوانده بودند، برای رفتن به کالج آمادهتر میدانستند.
- 93درصد موافق آن بودند که مدارس دخترانه در مقایسه با مدارس مختلط فرصت بیشتری برای رهبری فراهم می سازند؛ به علاوه 80درصد پس از فارغ التحصیلی در مناصب مدیریتی مشغول به کار بودند.
- 13درصد قصد داشتند در رشتههای ریاضی و یا علوم ادامه تحصیل بدهند. این آمار به طور چشمگیری بیش از میزان میانگین رویکرد به این رشتهها در میان زنان و مردان کل کشور است. (آمار دقیق آنها به ترتیب 2درصد و 10درصد میباشد.)
بسیاری از شرکتنندگان در این تحقیق به طور داوطلبانه توضیحاتی در تکمیل پرسشهای نظر سنجی صورت گرفته، ارائه داده بودند. برای مثال:
- در مدرسه دخترانهای که من در آن حضور داشتم، مسائل دانشگاهی و زرنگ بودن، تمرکز اصلی اغلب دانش آموزان بود.
- من مدام به چالش طلبیده شدم، بر انگیخته شدم، در معرض ایدههای نو قرار گرفتم، تشویق و حمایت شدم.
- مدرسه دخترانهام، موجب شد اعتماد به نفسم را تقویت کنم و اطمینان لازم برای گرفتن تصمیمات بزرگ در زندگیام را کسب نمایم. [ 5 ]
کورنلیوس ریوردان (Cornelius Riordan ) پژوهشگر و نویسنده «دختران و پسران در مدرسه: با هم یا جدا از یکدیگر؟»، سالهای متمادی به بررسی بروندادهای مدارس با ترکیبهای مختلف پرداخته است. اخیراً او چکیدهای از نتایج یافتههایش را در سر مقاله نشریه بوستون گلوب این گونه بیان کرده است:
«من با هدایت تحقیقاتی روی مدارس تک جنسیتی و مختلط در دو دهه گذشته، به این نتیجه رسیدهام که مدارس تک جنسیتی کمک میکنند که دستاوردهای دانش آموز بهبود یابد. نتیجهگیریهای من مبتنی بر دادههای ملی با کیفیت خوب جمع آوری شده توسط مرکز ملی آمار آموزشی و همچنین تحقیقات صورت گرفته در سرتا سر جهان میباشد.» [6]
در بسیاری از کشورهای این سوی آبها دانش آموزان زیادی در مدارس تک جنسیتی شرکت میکنند و آمار مفصلی را برای مقایسه فراهم ساختهاند. در بریتانیای کبیر بنیاد ملی تحقیقات آموزشى، دادههای عملکرد دانش آموزان 979 مدرسه ابتدایی و 2954 مدرسه راهنمایی را بررسی نموده است. یکی از اهداف این مطالعه، بررسی صحت این ادعا است که آموزش تک جنسیتی میتواند برای دختران و پسران به طور مشابه مفید باشد. نتایج بررسی نشان میدهد:
- مدارس دخترانه به مقابله با انتخاب جنسیتی کلیشهای موضوعات درسی مورد علاقه کمک میکنند.
- عملکرد دختران در مدارس تک جنسیتی صرف نظر از وضعیت اجتماعی - اقتصادی و سطح تواناییهایشان، از عملکرد آنها در مدارس مختلط بهتر است.
- اگر چه وضعیت درسی پیش از دانشگاه پسران کمی ضعیفتر است، آنها در مدارس پسرانه نمرات نهایی بهتری از مدارس مختلط کسب مینمایند.
- نمرات دستور زبان پسرانی که در مدارس تک جنسیتی تحصیل میکنند، بهتر از نمرات دستور زبان پسرانی است که در مدارس مختلط درس میخوانند. [ 7 ]
نتایج مشابهی نیز از تحقیقات صورت گرفته در استرالیا حاصل میشود. این امر در مطالب منتشره دکتر کن رو (Ken Rowe) عضو اصلی پژوهشی انجمن تحقیقات آموزشی استرالیا که نتایج حاصل از مطالعات متعدد بر روی حدود 270000 دانش آموز را جمعبندی نموده، مشهود است. دکتر رو نتیجه مطالعاتش را در دومین کنفرانس ملی آموزش مختلط در استرالیا در آوریل سال2000 ارائه داد. وی خطاب به شرکتکنندگان گفت:
«ظرفیت آموزش به شیوه مختلط به وفق دادن آهنگ بسیار متفاوت رشد شناختى، اجتماعی و تکاملی دختران و پسران 12 ساله تا 16 ساله محدود شده است. در عوض ... شواهد نشان میدهند در این سنین کلیدی نوجوانى، شیوه تک جنسیتی با نیازهای تکاملی دانش آموزان بهتر تطبیق پیدا میکند.» [ 8 ]
دکتر رزماری سی سالومون (Rosemary C. Salomone) استاد گروه حقوق دانشگاه سنت جان نیز چنین بررسی را هدایت نموده است. دکتر سالومون در کتابش با عنوان «مشابه، متفاوت، برابر: تفکری دو باره در باره مدارس تک جنسیتی» چنین مینویسد:
« به نظر میرسد شیوه کاملاً دخترانه، سطح معینی از آرامش خاطر را برای دختران فراهم میسازد که در پرتو آن اعتماد به نفسشان را بهتر پرورش دهند و بر گستره علائقشان بیفزایند. این امر در آستانه نوجوانی نیز بهتر خود را نشان میدهد. مطالعه نشان داد که مدارس و کلاسهای تک جنسیتی نسبت به برخی موضوعات درسی - ریاضی و علوم در مورد دختران و هنرهای زبانی و زبانهای خارجی در مورد پسران – نگرشهای جنسیتی کمتری را ایجاد میکنند.
برای نسلها مدارس دخترانه برای دانش آموزانی با تواناییها، علائق، استعدادها و پیش زمینههای متفاوت به کار گرفته شدهاند. آنچه این مدارس را به هم میپیوندد الزام دراز مدت آنها مبنی بر مقدم داشتن دختران در امر آموزش است. آنچه آنها را از دیگر شیوههای آموزش متمایز میسازد درک عمیقشان از چگونگی یادگیری دختران و موفقیت ایشان میباشد.» [ 9 ]
برچ فورد(Burch Ford) رئیس مدرسه دوشیزه پورتر و رئیس سابق هیئت امنای اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا میگوید:
«این مهم است که دختران زمانی که هنوز در حال رشد فیزیکى، عاطفى، اجتماعى، فکری و روحی هستند، در محیطی قرار گیرند که آنها را به شکوفایی - هر چند خام و آزمایشی - ترغیب کرده و از آن حمایت نماید. آنها نیاز دارند به راحتی و نه با تلاشی طاقت فرسا، فرصت بیابند خود را در جایگاه اندیشمندان، قهرمانان ورزشى، هنرمندان و رهبران بیازمایند تا در این رقابتها نه تنها جرأ عرضه کردن خود را بیابند بلکه هنگام چالش با پسران و مردها، با آسودگی از منظر خود دفاع نمایند. این رقابت و اعتماد تنها از دیدگاه و درک صحیح ناشی نمیشود، بلکه فقط با بهره جستن از الگوهای بزرگسال و تمرینها و تجربههای شخصی حاصل میگردد.» [ 10 ]
در مدارس اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، دختران نه تنها از فرصتهای برابر لذت میبرند بلکه از هر فرصتی بهرهمند میشوند. همه گویندگان، بازیکنان، نویسندگان، خوانندهها، قهرمانان ورزشى، انجام دهندگان کارها و رهبران، از میان دختران هستند. یافتن مربی و الگوی نقش مورد نظر کار مشکلی نیست. از جو سرد کلاس درس که نیاز به تحمل آن باشد و یا عضو درجه دو بودن دیگر خبری نیست.
پروفسور میرا سدکر و پروفسور دیوید سدکر پژوهشگران دانشگاه امریکن که پیشتر به آنها اشاره شد، این امر را اینگونه بیان مینمایند:
«وقتی دختران به مدارس تک جنسیتی میروند دیگر تنها تماشاگر نیستند، بلکه خود بازیگر میشوند.» [ 11 ]
همچنین این امر موجب میشود که دانش آموختگان مدارس دخترانه وقتی وارد کالج میشوند، در رقابتها جایگاه بهتری بیابند. دکتر رابین رابرتسون (Robin Robertson) مدیر سابق مدرسهای دخترانه که بعدها به تدریس در دانشگاه پرداخت، خطاب به جمعی از دانش آموختگان این مدارس میگوید:
«من به عنوان یک استاد دانشگاه با دقت 90درصد در اولین جلسه کلاس میتوانم دانش آموزانی که به مدارس دخترانه تعلق دارند را تشخیص دهم. آنها زنان جوانی هستند که دستانشان را بالا میبرند، از دفاع از جایگاهشان هراسی ندارند و فرض میکنند که من به دیدگاهشان علاقه مند هستم.» [ 12 ]
امروزه در ایالات متحده، آموزش تک جنسیتی اندک اندک جایگاه بهتری پیدا میکند. دکتر دیوید ریسمن (David Riesman) پژوهشگر دانشگاه هاروارد میگوید:
«مدارس دخترانه محیطی را فراهم میسازند که نه تنها خود خوب است بلکه به باز تعریف رقابت و همکارى، استقلال و وابستگی میپردازد که مطلوب است دیگر مدارس از آن تقلید نمایند.» [ 13 ]
مدارس اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، نسلهای متمادی است که از راهبران عرصه آموزش و نه پیروان گرایشهای موجود میباشند. آنها مراکز رشد نو آوری هستند. در این اماکن بهترین عملکردها در آموزش دختران به کار گرفته میشود. این روشها مبتنی بر سنت چندین دهه و در عین حال پذیرای چالشها و آماده بهرهگیری از فرصتهای قرن 21 میباشند.
مدارس دخترانه میدانند که دانش آموزانی که بیشترین انتظار از آنها میرود باید به بهترین منابع دسترسی داشته باشند و درک کنند که آموزشی جدی برای آنها تدارک دیده شده است. این دانش آموزان بازگشت به عقب نخواهند داشت. این دقیقاً همان فرهنگ یک مدرسه دخترانه است و زمانی که در آن سپری میشود، موجب تحول دختران میشود. این یک سرمایه گذاری استوار برای زندگی است.
نوع مدرسه و انتظارات شغلی
کری ام واتسون (Cary M. Watson) پژوهشگر دانشگاه استنفورد، انتظارات شغلی دختران نوجوان را بر حسب میزان تواناییها، کلاس و محیط مدرسه تک جنسیتی مورد بررسی قرار داده است. وی نتیجه میگیرد:
«دختران در همه سطوح توانایی در مدارس تک جنسیتی ... از این محیط بهرهمند میگردند و انتظارات شغلیشان افزایش مییابد. این تأثیر در میان تمام بخشهای دیگر تحقیق ما بینظیر بود.» [ 14 ]
نمونه ای از آمریکا؛ مدرسه دخترانه سنت مارگارت
« والدین - و دخترانشان - تشخیص دادهاند که در بسیاری از کلاسهای درس مختلط، دختران در مقایسه با پسران دست کم گرفته میشوند و نتایج این دو گروه با هم فاصله فاحشی دارد. اینک آنها بیش از همیشه به آنچه مدارس دخترانه عرضه میدارند، نظر کردهاند و آنچه را مشاهده میکنند، دوست دارند.»
مگ میلن مولتون (Meg Milne Moulton)، اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا [ 15 ]
آنها میگویند که ما در مدرسه سنت مارگارت اعتقاد داریم که هر دختری استحقاق آن را دارد که فرصتی برایش فراهم شود تا ظرفیتهای خود را تشخیص دهد. مدارس دخترانه نسلها است که راهبردها و رویکردهای تدریس متناسب با دختران را درک کردهاند و آنها را در عمل نیز به کار گرفته اند. در این مدارس هرگز تردیدی وجود نداشته که بهترین نتایج مورد انتظار است.
هم اکنون بیش از 40000 دختر مزایای شرکت جستن در مدارس تک جنسیتی را تشخیص دادهاند. آنها برای جذب هر دختری به مدرسهشان با مخاطب ساختن او به بر شمردن مزایای محیط آموزشی خود میپردازند. برای نمونه وعدههای زیر را مشاهده نمایید:
شما نیز با ثبت نام در مدرسه سنت مارگارت خواهید دید که؛
- در کلاس درس مطمئنتر شرکت مینمایید.
- برای تحصیل در کالج آمادهتر میشوید.
- هنوز هم زندگی اجتماعى پویایی خواهید داشت.
- فرصتهای بیشتری برای تجربههای رهبری و ورزشی پیدا میکنید.
- الگوهای نقش جالبی شما را تحت تأثیر قرار میدهند.
- کشف میکنید که واقعاً چه کسی هستید.
- به جریانی میپیوندید که مردم تمایل روز افزونی بدان ابراز میدارند.
- در مرزهای ریاضى، علوم و فناوری قرار خواهید گرفت.
- دوستانی خوب برای همه طول زندگی پیدا میکنید.
- جدی گرفته میشوید. [ 16 ]
وضعیت در آن سوی دنیا؛ چین
در چین مدارس کاملاً دخترانه پس از نهضت آزادی زنان در میانه و پایان قرن بیستم تقریباً از میان رفتند. اکنون این مدارس با غلبه بر ستیزه عمومی سابق، در پکن پایتخت کشور باز گشتی مردمی دارند.
زمانی که دبیرستان دخترانه غیر دولتی اکسپریمنتال پکن در سال 2000 شروع به کار کرد، با استقبال گرم دختران نوجوان و والدین آنها رو به رو شد. در روز اول ثبت نام بیش از 900 متقاضی بی واهمه از شهریه سالانه 7000 یوان (843 دلار آمریکا)- هفت برابر مدارس عمومى- به مسئولان مدرسه مراجعه نمودند. آنها مجبور شدند برای انتخاب 90 دانش آموز مورد نظرشان امتحانات ورودی مشکلی را بر گزار نمایند. دو مدرسه دخترانه دیگر پکن- کالج زنان چینی و دبیرستان دخترانه هواگزیا - نیز از زمان آغاز به کارشان در ابتدا و میانه دهه 1990 تا کنون به سرعت گسترش پیدا کردهاند.
اغلب والدین دختران احساس میکنند که مدرسه دخترانه مکانی ایده آل برای تمرکز دخترانشان بر درس و پرورش ذهنشان - فارغ از حواس پرتی ناشی از عشقهای خام و دیگر مشکلات دوران نوجوانى- میباشد.
اخیراً مطالعهای نشان داده است که دختران و پسران در شهرهای بزرگ برای آزرده خاطر ساختن والدین و معلمانشان در سنین حساس 14 تا 16 سالگی با هم قرار میگذارند.
پدری به نام وانگ لیشنگ (Wang Lisheng) میگوید: «من میتوانم آسوده خاطر از نگرانی درباره مواجهه دخترم با مشکلاتی که اغلب دختران هم سن و سال او با آن رو به رو میشوند، استراحت کنم.»
ژنگ زینرونگ ( Zheng Xinrong ) استاد آموزش دانشگاه نرمال پکن میگوید: «رقابت شدید برای دست یابی به ظرفیت محدود کالج و فشار بالایی که بر دانش آموزان و والدین آنها وارد مینمایند، از دلایل اصلی محبوبیت مدارس دخترانه میباشند.»
علاوه بر محیطی سالمتر و آرامتر، تمامی مدیران مدارس معتقدند آنها آموزشی را به دختران نوجوان عرضه میکنند که با نیازهای آنها تناسب بیشتری دارد.
لی ییرو ( Li Yiru ) رئیس دبیرستان دخترانه هواگزیا میگوید: «برای شروع، ما تصمیم گرفتیم به دختران جوان کمک کنیم تا دیدگاهی حساس و زنانه نسبت به جهان پیدا کنند.»
بیشتر مدارس دخترانه، خانه داری و ایکبانا را در برنامههای تحصیلی خود گنجاندهاند. همچنین مراسمی را برای کمک به دختران برای حفاظت از خود و آماده شدن برای رقابت آتیشان با هماوردان مذکرشان ترتیب میدهند.
این مدارس همچنین اعتماد به نفس دختران جوان در علوم – رشتهای که انتظار میرود پسران در آن موفقتر از دختران باشند - را نیز افزایش میدهند.
وانگ ژوان ( Wang Juan ) یکی از دانش آموزان دبیرستان دخترانه اکسپریمنتال پکن میگوید:«در مدارس معمولی بیشتر دختران در کلاسهای علوم، خود را پشت پسران پنهان میکنند. اکنون ما فعالتر هستیم و لازم نیست نگران ریختن آبرویمان در مقابل پسران باشیم.»
بیشتر معلمان از حضور در کلاسها اظهار رضایت میکنند و معتقدند دختران در درس بسیار خوب مشارکت مینمایند اگر چه اغلب ساکتتر از پسران هستند.
معلمان این مدارس شاهد حساسیت بیشتر این دختران نسبت به حقوق زنان در مقایسه با همتایانشان در مدارس عمومی بودهاند.
یکی از معلمان کالج زنان چینی که موسسهای غیر دولتی است و تحصیلات تکمیلی را فقط برای دختران فارغ التحصیل دبیرستان فراهم میسازد، میگوید:«هر گاه دانش آموختگان ما میشنوند که سازمانى، زنان را استخدام نمیکند، به بحث با او میپردازند در حالی که دیگر دختران متقاضی کار بی هیچ سخن به دنبال کار دیگری میروند.»
به هر حال برخی استدلال میکنند که ممکن است جدا ساختن دختران از پسران سرانجام به شخصیت آنها صدمه وارد کند و آنها نتوانند در چالشهای طولانی با پسران رقابت نمایند.
حتی برخی کارشناسان، مدارس دخترانه را به خاطر«تنزل اجتماعى» که با بیاعتنایی به برابری زنان و مردان حاصل شده است، مورد انتقاد قرار میدهند.
زمانی این گونه مباحث میان متخصصان آموزش و دست اندر کاران مدارس دخترانه در روز نامههای بزرگ و برنامههای تلویزیونی پکن معمول گشت، اما در مجموع چندان سودمند واقع نشد.
لیو فوچنگ (Liu Fucheng) معاون دبیرستان دخترانه اکسپریمنتال پکن میگوید اصلاً انتظار متداول گشتن مدارس دخترانه در چین امروز را ندارد. وی میگوید:«روی هم رفته آنچه ما مشغول انجام آن هستیم تنها یکی از روشهای آزمایشی فراوان موجود در آموزش نوجوانان است.»
ژنگ زینرونگ کارشناس آموزش معتقد است چنین آزمایشی لازم است ولی نظارت دولت برای جلو گیری از تضییع حقوق زنان ضروری است. وی میگوید:«ما باید اطمینان یابیم که آموزش جداگانه با تأکید بیش از اندازه بر تفاوتهای زنان و مردان، دختران را از حقوق و فرصتهای قانونیشان محروم نمیسازد.» [ 17 ]
جنسیت و تفاوتهایی در جزئیات فیزیولوژی مغز
جو آن دیک (JoAnn Deak)روانشناس و نویسنده کتاب«دختران دختر خواهند بود: پرورش دخترانی شجاع و مطمئن» میگوید تحقیقات نشان میدهند که وقتی توجه خود را به شیوههای یادگیریمان معطوف مینماییم، مغزهایمان بر حسب جنسیت متفاوت میباشند. مطابق نظر دکتر دیک اگر چه مطمئناً استثنائات و ابهامهایی وجود دارند، اما در حالت کلی به نظر میرسد:
- مغز زنان آمادگی دارد تا عملکرد بهتری در زمینه زبان، مهارتهای شنیدارى، مهارتهای موتورهای ظریف و توجه به جزئیات از خود نشان دهد.
- عملکرد مغز زنان نامتمرکزتر میباشد. مغز آنها برای کاری معین، از بخشهای گوناگون و قسمتهای مختلف خود استفاده مینماید.
- مغز زنان یکپارچگی بیشتری دارد. بدین ترتیب دو نیمکره مغز آنها با بهرهگیری از جسم پینهای تکامل یافتهتر مغزشان با هم بهتر کار میکنند. جسم پینهای پل ارتباطی میان نیمکره راست و چپ مغز میباشد.
- در مغز زنان اندیشهها و احساسات پیچیدهتر، یکپارچهتر و در هم تنیدهتر از مغز مردان میباشند. [ 18 ]
دانشمندان از زمانهای بسیار دور میدانستند که هورمونها نقش مهمی در چگونگی رشد مغز کودکان تا رسیدن به سن بلوغ دارند. مقادیر مختلف هورمونهای مردانه و زنانه مشخص کننده اندازه و ساختار برخی از بخشهای مغز، همچون جسم پینهاى- همانگونه که پیشتر بدان اشاره شد- میباشند. در سالهای اخیر با پیدایش تصویر برداری تشدید مغناطیسی (MRI) پژوهشگران این امکان را یافتهاند که این گونه تفاوتها در عملکرد مغز موجودات زنده را با اسکن کردن مستقیم مغز آنها مشاهده نمایند. برخی از یافتههای ایشان عبارتند از:
- دکتر سالی شیویتز (Sally Shaywitz) پژوهشگر دانشگاه ییل نشان داد که وقتی مردان به صحبت دیگری گوش میدهند، از نیمکره چپ مغزشان استفاده میکنند. از سوی دیگر زنان هر دو نیمکره مغزشان را برای این امر به کار میگیرند و در نتیجه به گونهای دیگر این دادهها را پردازش مینمایند. [ 19 ]
- دکتر جوزف تی لوریتو (Joseph T. Lurito) از مرکز تحقیقات پزشکی ایندیانا نیز هدایت آزمایش مشابهی را بر عهده داشت. نتایج به دست آمده در این مطالعه نیز در اساس همچون تحقیق پیشین بودند. [ 20 ]
- دکتر روبن گور (Ruben Gur) و دکتر راکوئل گور (Raquel Gur) از دانشگاه پنسیلوانیا در یافتهاند که مغز زنان به طور میانگین تعداد نورونهای کمتری از مغز مردان دارد. اما این نورونها در مغز زنان به طور مؤثرتری«به هم متصل شده و با هم ارتباط دارند». تفاوتهای ساختاری که امروز قابل مشاهده گشتهاند به ما کمک میکنند تا توضیح دهیم که چرا زنان به مهارتهای زبانی تمایل بیشتری دارند، در حالی که مردان در فعالیتهای فیزیکی ماهرتر هستند. [ 21 ]
- یکی دیگر از یافتههای پژوهشهای گور نشان میدهد که در مغز زنان بافتهای بیشتری برای متصل ساختن نیمکره چپ و راست مغز وجود دارند و بنا براین آنها با استفاده از«تمام مغز» تفکر میکنند. ولی مغز مردان هنگام اندیشیدن بر حسب آن که نوع کار چیست و این نکته که کار قبلیاش چه بوده یکی از نیمکرهها را بر دیگری ترجیح میدهد. [ 22 ]
- دکتر آر جی میلر (R.J. Miller) از دانشگاه ایالتی واشنگتن به بررسی صحت اعتقاد عمومی به توانمندی بیشتر پسران در فعالیتهای فیزیکی پرداخته است. او مینویسد: «به هر حال این امکان وجود دارد که اختلاف اساسی میان زنان و مردان در تفاوتهای واقعی مهارتهای فیزیکی خود را نشان نداده باشد، بلکه مقدار وابستگی برخی مهارتهای فیزیکی خاص به این امر متفاوت باشند ... شواهدی وجود دارند که نشان میدهند این تفاوتهای راهبردی بر اثر تفاوتهای جنسی در قسمتهایی از مغز که برای انجام این چنین اموری به کار گرفته میشوند، به وجود آمدهاند.» [ 23 ]
بر این اساس این پرسش معمول که آیا سر نوشت ما با ساختار خاص مغزمان رقم خورده است یا نه، طرح میشود و پاسخ این است: نه، به هیچ وجه.
مسئولیت متولیان آموزش نیز تشویق افراد به آنچه دکتر دیک یادگیری «نا مطبوع» مینامد، است. ما باید اطمینان بیابیم که دختران به اندازه کافی زمان برای انجام فعالیتهایی که به طور معمول دلخواهشان نیست، صرف میمایند. این امر شامل حوزههای میشود همچون؛ کارهای موتوری مانند بالا رفتن از بلندى، کارهای فیزیکی مانند ساخت پازلها و ساختمانها، کارهای راهبردی مانند بازیهای فکری و بازی شطرنج و خطرکردنهای مناسب مانند هر کار، بازی و یا ورزشی که در آن لازم باشد یک دختر تمام شجاعتش را به کار گیرد و بدین ترتیب حدود و مرزهای این حس را در خود گسترش دهد.
مدارس تک جنسیتى؛ لااقل گزینهای انتخابی در آموزش عمومی
حتی مخالفان نیز این واقعیت را پذیرفتهاند که مدارس تک جنسیتى میبایست به عنوان یک شیوه آموزش عمومی در مراکز آموزشی تحت حمایت مالی دولت نیز به کار گرفته شود.
آنها معتقدند که مطالعهها در باره آموزش تک جنسیتی به فراوانی در دسترس هستند، در حالی که هیچ کس واقعاً نمیداند که این شیوه آموزش تا چه حد مفید میباشد. با این حال هنوز هم تصمیمی که به مدارس عمومی آزادیهای بیشتری برای ارائه برنامههای آموزشی کاملاً پسرانه و کاملاً دخترانه میدهد، درست میباشد. علت این امر یک واقعیت یقینی است. آن نیز عدم کارآمدی مدارس سنتی برای بسیاری از کودکان است.
آموزش تک جنسیتی به دنبال واقعه قابل توجه تصویب قانون شماره 4 سال 1972، به طور گستردهای از مدارس عمومی رخت بر بست. این مصوبه تبعیض جنسیتی را در برنامههای آموزشی که تحت حمایت مالی دولت فدرال قرار دارند، ممنوع مینماید. برنامههای تک جنسیتی عمدتاً به سالن ورزش و کلاسهای آموزش جنسی محدود شدند. مدارسی برای یک جنس زمانی مجاز بودند که مدارس مشابهی برای جنس دیگر نیز وجود داشته باشند. چندی پیش بخشنامهای اعلام شد که مطابق آن وزارت آموزش میدان را بازتر نموده و به مدارس اجازه داده آموزش تک جنسیتی را با این شرط به دانش آموزان ارائه نمایند که ثبت نام اختیاری باشد و برای جنس حذف شده، فرصت «واقعاً برابری» برای بهرهمندی از آموزش مختلط فراهم باشد. گروههای حقوق مدنی و مدافعان حقوق زنان حق دارند که درباره سوء استفادههای احتمالی از تفسیرهای مختلف فرصتهای «واقعاً برابر»- اصطلاحی که در عمل ابهام را با خود همراه دارد - نگران باشند. گذشته مملو از نمونههایی است که جدا از یکدیگر میباشند، ولی برابر نیستند. با این همه با در نظر گرفتن ضمانتهای لازم و اندکی تساهل، جوامع باید به روشهایی با در خواست فزاینده برای آموزش تک جنسیتی مواجه گردند. والدین باید بتوانند بدون آن که همیشه مجبور به پرداخت هزینههای سنگین مدارس خصوصی باشند، مدرسه مناسب برای فرزندانشان را بیابند.
بی تردید مدارس یک جنسیتی برای همه افراد نیستند و تنها پس از بررسی دقیق شرایط باید به دانش آموزان پیشنهاد شوند. برای مثال هنوز بحثهای جدی درباره این که این مدارس برای چه کسانی بیش از همه مناسب هستند، وجود دارد. برخی معتقدند که دختران در مدارس سنتی شرایط نامساعدی دارند و هنگامی که تنها در کنار دیگر دختران هستند، عملکرد بهتری خواهند داشت. دیگران مدعی هستند که باید به کودکان خانوادههای کمدرآمد یاری رسانده شود. گروه دیگری استدلال میکنند که پسران دبیرستانی هنگامی که از دختران جدا میشوند، نتایج تحصیلی بهتری کسب میکنند. این عدم قطعیتها حکایت از آن دارد که هنوز هم لازم است تحقیقات بیشتری انجام گیرد.
مدارس محلی مناطق مختلف که علاقهمند هستند این شیوه آموزشی را به کار گرفته و مورد آزمایش قرار دهند، میبایست تشویق شوند تا با تنظیم دستور العمل پژوهشی دقیقى، پس از مدتی نشان دهند که این شیوه مؤثر بوده است یا نه. آنگاه بحثی جدی میتواند آغاز گردد. [ 24 ]
ویژگیهای منحصر به فرد مدارس دخترانه
موافقان نیز بر خصوصیات مثبت و موفقیتهای مشهود مدارس دخترانه تاکید میورزند. در مجموع آنچه از صحبتهای متنوع آنها بر میآید، حاکی از این است که؛
مدارس دخترانه که امروز اندک اندک به عنوان راهبران آموزش دختران شناخته میشوند، دارای ویژگیهای زیر هستند:
- فرصتهای لازم برای خطر کردن مناسب آموزشی را فراهم میسازند.
- با خنثی کردن تأثیرات رسانهای عمومى، به دختران فرصت میدهند که خود تصمیم بگیرند چه کسی هستند.
- طرز فکر «من می توانم» را تقویت میکنند.
- اطمینان میدهند که یادگیری کانون توجه مدرسه است و زندگی اجتماعى برای زمانی که دانشآموزان خارج از کلاس درس هستند، کنارگذاشته میشود.
- مهارتهای همکارانه را نیز همچون مهارتهای رقابتی به دانشآموزان میآموزند.
- تضمین مینمایند که ریاضى، علوم و فناوری به طور کامل در برنامه تحصیلی گنجانده شوند.
- دانش آموزان را ترغیب به شرکت در رقابتهای ورزشی میکنند تا هم رهبری و هم کار گروهی را بیاموزند.
- مهارتهای زبانی - نوشتاری دختران در یادگیری را به بیشترین مقدار خود میرسانند.
- الگوهای قوی نقش جنسی زنانه را عرضه مینمایند.
- به مهارتهای «زندگی واقعی» مانند سواد مالى، رهبری و خدمت به اجتماع اهمیت میدهند. [ 25 ]
...........................................................................................
راههای جذب دانشجویان به نماز (قسمت دوم)
اشاره:
نماز بهترین و مؤثرین سلوک روحانی و یاد آرامبخش خداوند جان و جهاناست. اگر انسان موجودی ترکیبی است، نیازهای او نیز قطعاً نیازهای مرکب و جسمانی و روحانیاست و نماز یکی از این نیازها و دارو و درمان روحی و معنوی است که اگر به درستی اقامه گردد، جان آدمیان را فراخی و فرخی خواهد بخشید. اما پرسش اصلی آن است که چگونه این مهم را بگزاریم و در زمان و زمینی که نسل جوان از فرهنگ اصیل معنوی دور نگه داشته میشود و جریانهای کاذب معنوی به مدد زر و تزویر تبلیغ میشوند، چگونه میتوان جوان را با نماز مأنوس و این عبادت شیرین را محبوب او ساخت؟ این مقاله که قسمت نخست آن را خوانندگان گرامی از نظر گذرانیدهاند در پی پاسخ به این سئوال کلیدی است.
معارف
(6). ارائه و ترسیم آثار شگفت نماز در پیشگیری و درمان بیماریها
نماز و نیایش از عواملی هستند که روح بیمار را قوت میبخشند و او را در مقابله با بیماری نیرومند ساخته و به سلامتی و بهبودی امیدوار میسازند. برگزاری مراسم مذهبی مانند نماز و دعا به همان اندازه که دارو برای بهبود وضع جسمانی تأثیر میگذارد، در بهبود روانی بیمار مؤثر است. از این رو کمک به بیمار در انجام فرایض دینی و امور معنوی موجب آسایش خاطر و آرامش روحی و روانی او میباشد.[1]
به عنوان نمونه یکی از شایعترین بیماریهای طب داخلی «آسم» میباشد. این بیماری با حملات تنگی نفس، سرفه، و خِس خِس سینه خود را نشان میدهد. عواملی که در بروز این بیماری نقش دارند عبارتند از:
1.آلرژنها 2. محرک دارویی (فارماکولوژیک) 3. عوامل محیطی و آلودگی هوا 4. فاکتورهای شغلی 5. عفونت 6. ورزش 7. استرسهای عصبى. حال ببینیم از نظر علمی نماز چه نقشی در تسکین شدت حملات این بیماری میتواند داشته باشد؟ از نظر روانپزشکان خس خس بیمار آسمی در واقع شکل سرکوب شدهای از فریاد است برای تمنّای محبت و حمایت و وابستگی شدید و اضطراب نقش مهمّی در این میان دارند و به همان دلیل، رواندرمانی حمایتی در این بیماران بسیار ارزشمند است و باید برای بیمار این امکان فراهم گردد که بیشترین ترسهایی را که از بیماری دارد و به خصوص تخیلاتی را که دربارة مرگ دارد بیرون بریزد و اضطراب مربوط به فشارهای زندگی شناسایی شده و به تأمین دفاعهایی پرداخته شود. شایان ذکر است با توجه به نقش بسیار مؤثری که نماز و اعتقادات مذهبی میتواند در رفع اضطراب و احساس امنیت روانی ایفا کند، این مهم به اثبات میرسد. امروزه بر استفاده از روشهای آرامسازی برای کاهش تنش تأکید و حتی از آن برای درمان امراض جسمی مانند فشار خون، آسم و... استفاده میشود و توصیه شده این تمرینات حداقل 2 بار در روز و در محیطی آرام و راحت صورت گیرد و اقامة نماز آن هم پنج بار در روز، خود بهترین تمرین آرامسازی است.[2]
مطلب فوق تنها یک نمونه از آثار شگفت نماز در پیشگیری و درمان بیماری آسم بود. امّا با توجه به تحقیقات پزشکان و روانشناسان تأثیرات نماز در آرامش روانی (روانی درمانی) و همچنین در ایجاد بهداشت روانی و پیشگیری از انحراف جنسی و جلوگیری از بیماریهای آمیزشی و پیشگیری از خودکشی و سکتههای قلبی و مغزی و... قابل توجه و به اثبات رسیده است.[3]
الکسیس کارل (پزشک معروف فرانسوی) مینویسد: « دعا و نماز قویترین نیرویی است که همچون قوّه جاذبه وجود حقیقی دارد. من در حرفه پزشکی خود انسانهایی را دیدهام که پس از آن که تمام معالجات دیگر برای آنها مؤثر نبوده است، با نیروی دعا و نماز و نیایش از بیماری جسمی یا روحی رهایی یافتهاند»[4]
(7). جلب توجه دانشجویان و جوانان به آثار فردی و اجتماعی نماز
ترسیم آثار فردی و اجتماعی نماز، کشش و جذابیت انسان را نسبت به این فریضه الهی و مقدس بیشتر نموده و تلاش مینماید، با حضور قلب و روحانیت بیشتری و به نحو مطلوب آن را به جا آورد که در ذیل به برخی از آن آثار اشاره مینمائیم.
1. روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و فلسفه نماز همان یاد خداست (ذکر الله)
2. نماز وسیلة شستشوی گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است؛ زیرا خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته میکند.
3. نماز سدّی در برابر گناهان آینده است، زیرا روح ایمان را در انسان تقویت میکند، و نهال تقوا را در دل پرورش میدهد.[5] [ایمان و تقوا نیرومندترین سدّ در برابر گناه است.]
4. نماز، غفلتزدا است، و این نعمت بزرگی است که انسان وسیلهای در اختیار داشته باشد که در هر شبانهروز چند مرتبه قویّاً به او بیدار باش گوید.
5. نماز خودبینی و کبر را در هم میشکند، زیرا انسان در هر شبانهروز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار در برابر خدا پیشانی بر خاک میگذارد و خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او میبیند، بلکه صفری در برابر بینهایت.
6. نماز وسیلة پرورش فضائل اخلاق و تکامل معنوی انسان است؛ چون انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون میبرد به ملکوت آسمانها دعوت میکند و با فرشتگان همصدا و همراز میسازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا میبیند، و با او به گفتگو بر میخیزد.[6]
علی (ع) فرمود: «اگر نمازگزار از رحمتی که سراپای او را فراگرفته خبر داشته باشد،دل از نماز نکند، و دوست ندارد که سر از سجده بردارد.[7]
7. نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح میدهد. برای اینکه نماز روح اخلاص را زنده میکند و مجموعهای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه و تکرار این مجموع در شبانهروز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان میپاشد و روح اخلاص را تقویت میکند. چنان که امام علی (ع) در آستانة شهادت در وصیتنامه بسیار زیبای خود به اهمیت نماز پرداخته و فرمود: «خدا را، خدا را ! دربارة نماز، زیرا ستون دین شماست...»[8] پیامبر اکرم (ص) فرمود: نخستین چیزی که (در قیامت)به حسابش میرسند نماز است.[9]
در حدیثی از امام صادق (ع) میخوانیم: «نخستین چیزی که در قیامت از بندگان حساب میشود نماز است اگر مقبول افتاد سایر اعمالشان قبول میشود و اگر مردود شد سایر اعمال نیز مردود میشود»
8. نماز قطع نظر از محتوای بلندش با توجه به شرائط صحت، دعوت به پاکسازی زندگی میکند، زیرا میدانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشی که بر آن نماز میخواند، آبی که با آن وضو میگیرد و غسل میکند، محلی که در آن غسل و وضو انجام میشود باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد. بنابراین تکرار نماز در پنج نوبت شبانهروز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران.[10]
9. نماز علاوه بر شرائط صحت، شرائط قبول، یا به تعبیر دیگر شرایط کمال دارد که رعایت آنها نیز عامل مؤثر دیگر برای ترک بسیاری از گناهان است. در کتب فقهی و منابع حدیث، امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است. امام علی (ع) فرمود: «هر که نوشابه مست کننده (شراب) نوشد نمازش تا چهل شب به درگاه خدا قبول نمیشود»[11] رسول اکرم (ص) فرمود: «نماز سه کس از گوشهایشان بالاتر نمیرود: غلام فراری تا زمانی که بازگردد، زنی که شب را بخوابد در حالی که شوهرش از او ناراضی باشد، و پیشوای قومی که آنان از او متنفر باشند»[12]
10. نماز روح انضباط را در انسان تقویت میکند، زیرا دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد که تأخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز، است همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامههای زندگی کاملاً آسان میسازد.[13] اگر به فوائد ذکر شده، ویژگیها و اهمیت نماز جماعت را نیز اضافه نماییم، برکات آن مضاعف خواهد شد.
(8). مهیا ساختن دانشجویان در خصوص اعتلای شناخت و معرفت نسبت به دین و دستورات الهى
برای رسیدن به تکامل، نخستین گام کسب «معرفت و بصیرت» یعنی نورانیت دل و دیده است. شناخت و معرفتی که از یک سو به فهم و مقام والای پروردگار و از دوم سو شناخت دین برگزیده آن یعنی اسلام و از سوم سو شناخت نسبت به دستورات ارزندة آن بینجامد. سر منشاء این معرفت رسیدن به کمال یعنی قرب الی الله است. در ارتباط با اهمیت بصیرت و معرفت در قرآن آمده است: «آیات الهی و کتاب آسمانی که سبب بصیرت شماست، البته از طرف خدا آمد پس هر که بصیرت یافت خود به سعادت رسید و هر کس کور بماند خود در زیان افتاد و من نگهبان شما از عذاب نیستم.[14] از جمله ابعاد مهمّ معرفت دینی که در قرآن به آن توجه شده «عقل» است.
در ارتباط با اهمیت عقل و ضرورت استفاده و به کارگیری آن در امورات مختلف زندگی در قرآن چنین آمده است: «آنچه نزد خداست بهتر و باقی تر است اگر تعقل کنید.»[15] رسول خدا (ص) در خصوص اهمیت عقل فرمود: «خداوند عقل را آفرید و به او گفت: عقب برو، عقب رفت. سپس فرمود: پیش بیا، پیش آمد آن گاه فرمود: مخلوقی را نیافریدم که نزد من محبوبتر از تو باشد....»[16] و نیز فرمود: «کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بلکه کور (واقعی) آن کسی است که دیدة بصیرتش کور باشد.»[17]
امام صادق علیهالسلام فرمود: « پیغمبر حجت خدا است بر بندگان و حجت میان بندگان و خدا عقل است»[18] و باز فرمود: «عقل راهنمای مؤمن است»[19] با توجه به مطالب بالا به ضرورت شناخت و معرفت که مقدمه رسیدن به قرب الهی است پی بردیم. شناخت و بصیرت بیشتر به نماز که فریضة واجب الهی است، موجبات حضور قلب بیشتر را از یکسو، و اخلاص در عبادت را از دومسو و با نشاط انجام دادن نماز از سومسو را مهیا میکند.
عارف بزرگ میرزا جواد آقاملکی تبریزی مینویسد: «امّا عمده خیر نماز و فایدهاش در فهم نماز است، چون فهم، نزدیکترین سبب به معرفت است و معرفت تمامش خیر است بلکه همه خیر در معرفت است....»[20]